
تکنیک ان ال پی
حتما بارها برایتان پیش آمده است که بخواهید یک کاری را انجام بدهید ولی ذهنتان میگوید: نمیتوانی یا نمیشود یا موفق نمیشوم یا باشد برای بعد. یا اینکه برای خرید وسیلهای بر سر دوراهی بمانید و قدرت انتخاب بین دو گزینه را نداشته باشید؟ یا اینکه در حال انجام معاملهای هستید و یک چیزی در ذهنتان مداوم میگوید انجام معامله ممکن است به ضررتان باشد؛ و شک و دودلی به دلتان بیفتد. یا اینکه تصمیم به ترک عادتی بگیرید مثل ترک سیگار. ترک وسواس و یا ترک پرخوری. ولی در همان حال قسمتی از ذهنتان میگوید که این کار عملی نخواهد بود؛ و در نهایت در تصمیم خودتان دچار تردید شوید یا اینکه بخواهید فعالیت جدیدی را آغاز کنید و مداوم انجام آن کار را به فردایی که نخواهد آمد موکول میکنید.
علم NLP بر این عقیده است که ضمیر ناخودآگاه افراد از بینهایت قسمت تشکیل شده است. هر وقت که بخواهیم تصمیم جدیدی بگیریم یا اینکه در مقابل یک انتخاب قرار بگیریم یا تصمیم به ترک عادتی بگیریم قسمتی از ضمیر ناخودآگاهمان موافق تصمیم و قسمت دیگر مخالف تصمیممان میشوند و این دو در مقابل یکدیگر قرار میگیرند به همین علت ما در تصمیمگیری و انجام فعالیت خود دچار گیجی و عدم توانایی انجام کار میشویم.
به این دو قسمت از ضمیر ناخودآگاهمان، math و missmath هم میگویند. اگر این دو قسمت با هم در توافق و صلح درونی باشند بسیاری از مسائلی که در بالا به آن اشاره شد به راحتی قابل حل خواهند شد.
مثالی از گفتگوی این دو ضمیر ناخودآگاه موافق و مخالف:
شخصی تصمیم به ترک سیگار میگیرد. گفتگوهای درونیاش را مورد بررسی قرار میدهیم:
قسمت موافق ضمیر ناخودآگاه میگوید: ترک سیگار باعث افزایش سلامتی برایت میشود.
قسمت مخالف ضمیر ناخودآگاه میگوید: ترک سیگار باعث میشود از اعتبار و مردانه گیت در جمع دوستان کاسته شود.
و این گفتگوها همچنان در ذهن فرد ادامه مییابد.
البته ناگفته نماند که ضمیر ناخودآگاه همواره برای امنیت و آسایش برنامه ریزی شده است و همواره برای دلایل مخالفتش، منظور مفیدی دارد اگر بتوانیم آن منظور مفید را شناسایی کنیم میتوانیم کمک بزرگی برای حل مسائل خود باشیم.
کاربرد تکنیک گفتگوی بین قسمتها:
۱- شناسایی منظور مفید رفتارها و عادتها
۲- کسب موافقت قسمت مخالف ضمیر ناخودآگاه در تغییر رفتارها و رسیدن به اهداف مثبت
۳- ترک عادتها و وسواسها
بیشتر تمرکزمان روی این است که به گونهای صلحآمیز و با شناسایی منظور مفید، موافقت قسمت مخالف ضمیر ناخودآگاه را جلب کنیم به گونهای که حتی تمایل به همکاری هم داشته باشد. در آن صورت است که ضمیر آگاه یا همان شاخص نظمدهنده میتواند به یک ارزیابی و تحلیل منطقی و درست برسد تا دیگر در تصمیمگیریهای خود، بین دوراهی و شک دستوپا نزنیم.
مراحل انجام تکنیک گفتگوی بین قسمتها:
۱- تصویری از خودمان را در روبرویمان مجسم میکنیم و از او سوال میکنیم که آیا آمادگی برای شرکت در گفتگوی مورد نظر را داری؟
۲- اگر موافق بود به تکنیک ادامه میدهیم ولی در صورت مخالفت آن را به زمان دیگری موکول میکنیم.
۳- پس از اعلام آمادگی ضمیر ناخودآگاه، در ذهن خود یک کادر درست میکنیم به گونهای که قسمت مخالف را بزرگ و تیره در بالا و سمت چپ کادر قرار میدهیم و قسمت موافق را کوچک و روشن در پایین و سمت راست کادر قرار میدهیم.
۴- از قسمت مخالف میخواهیم دلایل مخالفتش را در انجام آن کار خاص بیان کند و همزمان که دلایل مخالفتش را میگوید کوچک و کوچکتر شود.
۵- از قسمت موافق هم میخواهیم دلایل موافقتش را در انجام آن کار خاص بیان کند و همزمان که دلایل موافقتش را میگوید بزرگ و بزرگتر شود.
۶- این گفتگو را تا آنجا ادامه میدهیم که قسمت مخالف، متقاعد شده و کاملا از کادر حذف شود و به جایش قسمت موافق تمام کادر را پر کند.
۷- تکرار این عمل به طور روزانه ۱۵ بار. البته فقط بزرگ و کوچک شدن قسمتها را مجسم میکنیم.
با انجام این گفتگوها در نهایت نه تنها موافقت قسمت مخالف ضمیر ناخودآگاهمان را میگیریم بلکه از همکاری و مساعدت او نیز استفاده خواهیم برد.
خب اگر قسمت مخالف رو نتونستیم متقاعد کنیم چی؟