ذهن انسان از دو لایه درونی تشکیل شده و این لایهها از بیرون به درون به ترتیب ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه نامیده میشوند.
کار ذهن ناخودآگاه انسان، کنترل اعمال حیاتی، از جمله: قلب و ضربان آن، گوارش، فشار خون، سیستم ایمنی و تمام اعمالی که ما بهطور مستقیم و آگاهانه از انجام آن آگاهی نداریم، میباشد. علاوه بر آن، فکر کردن و کنترل احساسات نیز بر عهده ذهن ناخودآگاه است.
اگرچه ذهن خودآگاه انسان به استراحت نیاز دارد و در هنگام خواب، در حال استراحت است ولی ذهن ناخودآگاه انسان هیچوقت استراحت نمیکند و همیشه بیدار و در حال کار است.
عادتها، وسواسها و همه رفتارهایی که به صورت غیر ارادی و آنی انجام میشوند، توسط ذهن ناخودآگاه کنترل میشوند.
شناخت ویژگیهای ذهن ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه عجیب، ولی بسیار قدرتمند است. برای اینکه بتوانید از ذهن ناخودآگاهتان برای پیشبرد کارهای خود بهره ببرید، باید بتوانید کنترل آن را در اختیار بگیرید. در ادامه با ویژگیهای ضمیر ناخودآگاه آشنا میشویم.
ذهن ناخودآگاه نمیتواند فعلهای منفی را پردازش کند.
ذهن ناخودآگاه، جملات منفی را بهعنوان جمله امری مثبت در نظر میگیرد و بلافاصله به آن عمل میکند؛ مثلا اگر به شما بگوییم که به اسب شاخدار فکر نکنید، محال است که شما به اسب شاخدار فکر نکنید! اگر هم تابهحال تصویری از اسب شاخدار ندیدهاید، ذهنتان اسب شاخداری خواهد ساخت و شما دقیقا به آن فکر خواهید کرد. اینجاست که متوجه میشوید ذهن ناخودآگاه به فعلهای منفی اهمیتی نمیدهد و درست مخالف آن عمل میکند. این عمل به صورت خودکار، توسط ذهن ناخودآگاه انجام میشود و شما در انجام دادن این کار اختیاری ندارید.
با توجه به اینکه ضمیر ناخودآگاه، همهی جملات را به صورت مثبت در نظر میگیرد، اگر به خودتان بگویید نمیخواهم فقیر شوم، دقیقا به فقیر بودن فکر میکنید و افکاری که مربوط به فقر است در ذهن شما شروع به شناخته شدن میکنند. در این صورت، فقیر بودن بهعنوان هدفی در ذهن ناخودآگاهتان ثبت میشود و از این به بعد، ذهن ناخودآگاهتان همهی تلاشش را میکند که شما را، به هدفتان که فقیر بودن است، برساند.
به همین دلیل است که میگوییم اهداف خود را با جملات مثبت بگویید و به نخواستن فکر نکنید. با این توضیحات، باید برای نخواستن فقر، به ثروتمند بودن فکر کنید تا ذهن ناخودآگاه شما را برای رسیدن به ثروت یاری کند.
ذهن ناخودآگاه مثل کودکی است که به هدایت احتیاج دارد.
شما باید برای استفاده کردن از قدرت ضمیر ناخودآگاهتان باید کنترل آن را به دست بگیرید و هیچوقت آن را آزاد و رها نگذارید؛ چراکه معلوم نیست با این کار به چه کارهایی مشغول میشود. اگر ذهن ناخودآگاه شما بیکار و آزاد گذاشته شود، به میل خودش شروع به انجام کاری خواهد کرد. مهم نیست که شما به چه کارهایی علاقه دارید، او به انجام کارهایی که خودش دوست دارد، مشغول خواهد شد.
مغز انسان مثل دستگاهی است که کلید قطع ندارد، یعنی اگر دستگاه روشن شد و شروع به کار کرد، آنقدر به کار خود ادامه میدهد که بهکلی خراب شده و غیر قابل استفاده شود. پس مغز انسان تا زمان مرگ به کار خود ادامه میدهد و هیچگاه از کار باز نمیایستد.
یک کودک برای اینکه بتواند کاری را بهدرستی انجام دهد، میبایست به او فرمان داد و از او خواست که کار را به چه شکل انجام دهد. میبایست قدم به قدم برای کودک توضیح بدید تا مرتکب اشتباه نشود. برای اینکه بتوانید ذهن ناخودآگاه خود را اداره کنید، بهترین راه این است که بین ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه، کانالهای ارتباطی مناسب برقرار کنید تا اینکه از طریق ذهن خودآگاه بتوانید ذهن خودآگاهتان را کنترل کنید. منظور ما از کنترل ذهن ناخودآگاه این است که بتوانید توسط ذهن خودآگاهتان، ذهن ناخودآگاهتان را برنامهریزی کنید تا به رفتاری بپردازد که دلخواهتان است.
ذهن ناخودآگاه شما خاطرات را در خود ضبط و نگهداری میکند.
ذهن ناخودآگاه انسان، مسئول ذخیرهسازی و سازماندهی تمام خاطرات و تجربیات شماست که در حافظه بلندمدت شما ثبت و نگهداری میشود.
یکی از کارهای عجیب ذهن ناخودآگاه، سرکوب کردن خاطراتی است که احساسات منفی را در انسان برمیانگیزد و کار دیگری که ذهن ناخودآگاه انجام میدهد، این است که خاطرات سرکوبشده را برای رهایی از احساسات حبس شده، به کار میبرد.
ذهن ناخودآگاه انسان ممکن است در زمانهایی که دلخواه اوست، خاطرات بد یا خوب را به یاد شما بیاورد و باید گفت که زمانهای مناسبی را هم برای این کار انتخاب نمیکند و اهمیتی نمیدهد که این کار او را میپسندید یا نه! مثلا در یک جشن، ذهن ناخودآگاه شما خاطره بدی را به یکباره به یاد شما میآورد و باعث بروز احساسات بدی در شما میشود، با این کار ممکن است کل روز شما را خراب کند، درحالیکه شما این کار او را نمیپسندید.
ذهن ناخودآگاه در کار یادگیری بسیار تنبل است.
این بخش از ضمیر ناخودآگاه بسیار قدرتمند است. ضمیر ناخودآگاه بسیار تنبل است و دوست ندارد که کارهایی که برای یک تغیر مثبت و پذیرش یک باور مثبت لازم است را انجام بدهد! چون ما در جامعهای زندگی میکنیم که مردم اتفاقات منفی را بزرگ میکنند و انرژی منفی میدهند. افراد مدام از نتوانستنها، ناتوانیها و نداشتنها میگویند و اگر در معرض چنین افرادی قرار گرفته باشیم و ذهنمان رو با این افکار منفی برنامهریزی کرده باشیم، به محض اینکه یک حرف منفی میشنویم، آن حرف به راحتی وارد ضمیر ناخودآگاه ما میشود. چرا؟ چون در این محیط قرار گرفتهایم و پذیرش افکار و ورودیهای منفی نیاز به هیچ تلاشی ندارد. چون ذهنمان به آن عادت کرده است؛ بنابراین این ورودیهای منفی وارد ضمیر ناخودآگاهمان میشود.
نکته دیگری که در مورد این بخش باید بدانید این است که ذهن ناخودآگاه به دنبال این است که تجربههای جدیدی را انجام دهد و اگر او را بیکار رها کنید، ممکن است برای شما دردسر ایجاد کند.
برای مشغول نگه داشتن ذهن ناخودآگاهتان میتوانید به کارهایی مثل حل جدول، مطالعه، ورزش و سرگرمیهایی که خلاقیت شما را برمیانگیزد، بپردازید. برای اینکه ذهن خود را آرام کنید، بهترین کار این است که تمرکز کنید و به تمرینهای تنآرامی و مدیتیشن مشغول شوید. بعد از این تمرینها خواهید دید که از نظر روحی تا چه حد به آرامش میرسید. این تمرینات، تنشها و استرسها را از شما دور میکنند و شما را خلاقتر و آرامتر مینماید.
ذهن ناخودآگاه، شما را با اخلاقیاتی که آموخته است، محدود نگه میدارد.
ضمیر ناخودآگاه شما، موارد اخلاقی را که قبلا آموخته است، به شما تحمیل میکند و شما را در چارچوبی که آموخته است، بسیار محدود نگه میدارد.
ذهن ناخودآگاه شما میتواند تصمیم بگیرد که شما را تنبیه و یا تشویق کند، میتواند از رفتارهای شما حمایت کند و یا بعضی از رفتارهای شما را سرکوب نماید. ذهن ناخودآگاه شما میتواند به شما کمک کند که نتایج مثبتی را در زندگی به بار بیاورید و با این نتایج بهدستآمده، روی زندگی دیگران نیز تاثیر بگذارید.
اینها رازهایی از مهندسی ذهن بود که تقدیم حضور شما شد. تکتک این موارد میتواند نقش پررنگی در تغییر زندگیهای ما داشته باشد. پس لطفا تمام مطالب گفتهشده را چندین بار با دقت مطالعه کنید تا درک کاملی از آن داشته باشید.